سلطنتطلبان در جریان جنگ تحمیلی برنامه داشتند
تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۵۷۸۹۰
یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی، غائله کردستان با حمله به پادگان ارتش در مهاباد آغاز شد، پس از آن نیز توطئههای دیگری در مناطق مختلف کشور از جمله گنبد، بلوچستان و خوزستان به وجود آمد. ردّپای برخی افرادِ نزدیک به پهلویها که خود را سلطنتطلب میدانستند و از افسران عالیرتبه ارتش شاهنشاهی یا رؤسای سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) بودند در غائله کردستان دیده میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سلطنتطلبها برای اینکه نظام جمهوری اسلامی ایران را مورد تهدید قرار بدهند با رژیم بعث عراق و صدام نیز همراه شدند. آنها از صدام کمکهای مالی و پشتیبانیهای تسلیحاتی و تجهیزاتی برای ایجاد ناامنی و کودتا دریافت کردند، اما وقتی در دستیابی به اهداف خود ناکام ماندند، تلاش کردند صدام را در تحمیل جنگ به ایران ترغیب و همراهی کنند.
همکاری اطلاعاتی سلطنتطلبها نقش تقریباً مؤثری در آغاز جنگ داشت؛ کسانی که قرار بود روزگاری حافظ وطن باشند، برای بازگشت به قدرت یا کسب ثروت با دشمن خارجی که تمامیت ارضی ایران را در معرض خطر قرار داده بود، همراه شدند.
متن زیر گفتگو با «شاداب عسگری» از پژوهشگران تاریخ معاصر و نویسنده کتابهای «بهائیان نظامی در حکومت پهلوی دوم»، «قدر مطلق یک توطئه» و «مواضع آمریکا در جنگ تحمیلی» درباره جزئیات همکاری سلطنتطلبان و برخی از فرماندهان ارتش شاهنشاهی با صدام و رژیم بعث عراق است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی چه گروههای براندازانهای توسط پهلویها و سلطنتطلبها علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به وجود آمد؟
تعدادی از افسران عالیرتبه ارتش شاهنشاهی و وابستگان و دلبستگان به رژیم پهلوی که برجستهترین آنها ارتشبد اویسی، ارتشبد آریانا و سپهبد پالیزبان بودند، بهبهانههای مختلف بهصورت گروهی و فردی اقداماتی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران انجام دادند.
گروههایی هم که توسط این افراد شکل گرفت، متعدد بود و نامهای مختلفی همچون آرا و پاسداران شاهنشاهی داشت.
هدف آنان بازگرداندن سلطنت پهلوی به ایران یا حداقل تشکیل جمهوری مشروطه و ساقط کردن و ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران بود.
«بهرام آریانا» فرمانده نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی بود که پس از پیروزی انقلاب برای بازگشت سلطنت به ایران تلاش میکرد و در این رابطه با گروههای تجزیهطلب و رژیم بعث عراق همکاری کرد.
همکاری پالیزبان با کومله و دموکرات
پهلویها و سلطنت طلبها پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کدام کشورها مستقر شدند و آیا از سوی دولتهای آن کشورها مورد حمایت قرار گرفتند؟
آنها در کشورهای مختلف بهخصوص فرانسه و آمریکا استقرار پیدا کردند. برخی از آنها همچون ارتشبد آریانا و سپهبد پالیزبان در کشور عراق نیز حضور پیدا کردند و با همکاری رژیم بعث عراق و گروهکهای ضدانقلاب اقداماتی علیه جمهوری اسلامی ایران و تمامیت ارضی کشورمان انجام دادند. پالیزبان همکاری مؤثر و گستردهای با سالار جاف و گروهکهای کومله و دموکرات داشت.
ارتشبد اویسی نیز از زمانی که در آمریکا حضور پیدا کرد، دیدارها و گفتگوهایی با آمریکاییها و گروههای مختلف برای فعالیت علیه جمهوری اسلامی انجام داد. تلاش او این بود با گرد هم آوردن افراد و گروههایی و جلب حمایتهای آمریکاییها، کودتایی در ایران اجرا کند.
آمریکاییها با پیروزی انقلاب اسلامی منافع خود را در کشور ایران و منطقه غرب آسیا از دست داده بودند، از این رو تلاش داشتند دوباره آن منافع را به دست آورند. افراد و گروهها نیز در حسرت قدرت ازدسترفته خود در دوران پهلوی بودند. آنها تمام فکر و ذکرشان بازگرداندن محمدرضا شاه یا به قدرت رساندن رضا پهلوی نبود، بلکه برخی بیشتر دوست داشتند خودشان حکومت را در دست بگیرند، همانگونه که در کودتای نقاب، سران آن تمایل داشتند حکومت مشروطه مستقر شود، شاپور بختیار نیز هیچگاه مشخص نکرد که پادشاه آن حکومت چهکسی باشد.
«عزیز پالیزبان» از فرماندهان ارشد نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی نیز همچون بهرام آریانا با گروههای تجزیهطلب همکاری داشت؛ البته همکاری وی نزدیکتر بود؛ بهگونهای که در مذاکره ابراهیم یزدی با صدام در هاوانا (پایتخت کوبا) از او نام برده و از اقدامات او علیه ایران سخن گفته شد.
نقشآفرینی فرح و اشرف
دلیل ارتباط و نزدیکی افرادی که ضدانقلاب بودند، اما تمایل چندانی به بازگشت شاه مخلوع و فرزندش به ایران نداشتند با پهلویها چه بود؟
خاندان پهلوی ثروت بسیار زیادی از ایران خارج کرد. در راستای مبارزه با جمهوری اسلامی نیز پولهای بسیاری از برخی دولتها همچون آمریکا، انگلیس، فرانسه، عربستان سعودی، کویت، امارات، مصر و اردن دریافت کرد.
از این رو برخی از وابستگان به رژیم پهلوی همچون ارتشبد جعفر شفقت آخرین وزیر جنگ آن رژیم که در روزهای پایانی از ایران فرار کرد و نتوانست ثروت چندانی با خود ببرد، برای تأمین هزینههایش در خارج دست به دامان پهلویها شد.
محمدرضا پهلوی پس از فرار از ایران حال خوشی نداشت و تنها به فکر درمان خودش بود. در پهلویها، فرح پهلوی همسر شاه و اشرف پهلوی خواهر شاه بیش از همه نقشآفرین بودند، اما برادرهای شاه هرکدام به کشوری رفتند و در آنجا سکنی گزیدند. برخی از آنها حتی نام و نام خانوادگی خود را تغییر دادند تا شناخته نشوند.
بنابراین ارتباطها با فرح و اشرف شکل میگرفت، ضمن اینکه آنها با خرج هزینههای بسیار تلاش داشتند جریان سلطنتطلبی را فعال نگه دارند و در نهایت رضا پهلوی را در ایران سر کار بیاورند، اما هیچگاه به موفقیت هم نزدیک نشدند.
نفر اول از سمت چپ «جعفر شفقت» است که در کابینه شاپور بختیار وزیر جنگ بود. او پس از پیروزی انقلاب ارتباطش را با پهلویها حفظ کرد تا بتواند مخارج و هزینههایش را تأمین کند.
ارتباط فرح و اشرف پهلوی با بختیار، اویسی، آریانا و... بهچهصورت بود؟
بختیار، اویسی، آریانا و هر فرد دیگر برای اینکه بتوانند اقدامی علیه نظام جمهوری اسلامی انجام بدهند، باید پولی در اختیار میداشتند، بنابراین در اولین گام با فرح و اشرف پهلوی ارتباط برقرار پیدا میکردند.
دولتها و سازمانهای جاسوسی نیز اگر میخواستند به فردی کمک مالی، سیاسی و اطلاعاتی کنند، به فردی کمک میکردند که به تأیید پهلویها رسیده باشد.
از این رو افراد تلاش میکردند رابطه خود را با فرح و اشرف حفظ و تقویت کنند.
پس از مرگ محمدرضا پهلوی، «فرح پهلوی» در ارتباطگیری و کمک به مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران نقشآفرینی کرد، بنابراین افرادی که با صدام و تجزیهطلبان همکاری داشتند، تلاش میکردند رابطه خود را با فرح و همچنین اشرف حفظ و تقویت کنند.
همکاری سلطنتطلبان با تجزیهطلبها
کدامیک از افراد و گروههای سلطنت طلب در غائله کردستان نقش داشتند؟
پالیزبان بیش از همه در غائله کردستان نقش داشت. او اقدام به گرد هم آوردن نیروهای ضدانقلاب، تجهیز و آموزش آنها با همکاری رژیم بعث عراق کرد، اما همکاری پالیزبان با گروهکهای ضدانقلاب تداومی نداشت و پس از چند سال به پایان رسید، تیمسار آریانا نیز در این غائله نقش داشت.
ضمن اینکه افرادی از فرماندهان ارتش شاهنشاهی بودند که بهصورت فردی با گروهکهای ضدانقلاب همکاری داشتند، بهطور مثال عامل سقوط پادگان مهاباد یک سرگرد و یک سرهنگ ارتش شاهنشاهی بودند که تا سالها نیز عضو شاخه مرکزی حزب دموکرات کردستان ایران بودند.
البته سلطنتطلبها سعی میکردند هر جا اقدامی علیه جمهوری اسلامی شکل میگرفت به خود منتسب کنند، به این دلیل که بگویند "ما فعال هستیم" و از دولتهای معاند با نظام جمهوری اسلامی نیز بودجه جذب کنند. آنها حتی عبدالمالک ریگی را هم به خود منتسب کردند و وانمود کردند که گروهک تروریستی جندالله پیاده نظام سلطنتطلبان است.
ربایش جنگندههای ایران توسط سلطنتطلبان
حمایتهای صدام و رژیم بعث عراق از گروههای سلطنتطلب و وابسته به پهلویها، چه حمایتهایی بود؟
صدام در راستای دستیابی به منافع خود از تمام کسانی که علیه انقلاب اسلامی بودند، حمایت کرد و از آنان بهره جست. حمایتهای او هم مادی و مالی و هم سیاسی بود، تجهیزات و تسلیحات در اختیار آنان قرار داد، کمک پولی هم کرد.
اما به آن سوی قضیه هم باید نگاه کرد، عراق مورد توجه آمریکا بود و صدام خیلی زود ارتباطش را با آمریکاییها برقرار کرد. سلطنت طلبها هم فهمیده بودند که اگر با عراق همراه شوند، انگار با آمریکا همراه شدهاند، از این رو دو خلبان نیروی هوایی ارتش که دلبسته به آمریکا و خاندان پهلوی بودند، دو جنگنده ایران را دزدیدند و به عراق بردند.
یکی از آن خلبانها وقتی که به آنجا رفت، به عراقیها گفت که "ایران برای جنگندههای افـ۱۴ بهاندازه کافی موشک فونیکس ندارد. "، همین عامل باعث شد عراقیها در حملات هوایی به ایران هراسی از افـ۱۴ها نداشته باشند و از سال ۶۴ و ۶۵ شاهد افزایش حملات هوایی عراق به ایران هستیم، البته عامل اصلی افزایش قدرت هوایی عراق بود، اما این موضوع هم بیتأثیر نبود.
شاداب عسگری میگوید دو خلبان نظامی که در جریان جنگ ایران و عراق دو فروند جنگنده افـ۱۴ ایران را ربودند و به عراق بردند، از دلبستگان به پهلوی و سلطنتطلب بودند
کمکهای صدام به بختیار و اویسی
کمکهای مالی صدام به بختیار و اویسی چقدر بود؟
رقمهای متفاوتی ذکر شده است و اطلاع دقیقی از اینکه این افراد چهمیزان پول از صدام دریافت کردند، در دست نیست.
اما آن چیزی که بنده اطلاع دارم این است که در کودتای نقاب بهازای هر نفر که جذب میکردند، ۱۰ هزار دلار به آنها پرداخت میشد که باید هزینه فرد جذبشده میشد، اما هیچگاه این اتفاق نیفتاد، اینکه برخی از افراد یک قوم فریب شاپور بختیار را خوردند و وارد کودتا شدند، به این دلیل بود که بختیار میخواست پول بیشتری از غرب و صدام بگیرد.
«شاپور بختیار» آخرین نخستوزیر رژیم پهلوی بود که ارتباط بسیار نزدیکی با صدام و رژیم بعث عراق داشت، گفته میشود او در روز نخست آغاز جنگ تحمیلی (۳۱ شهریور ۱۳۵۹) در بغداد حضور داشت.
همکاری اطلاعاتی بختیار با صدام
همکاری اطلاعاتی سلطنتطلبها با صدام در آغاز جنگ تحمیلی چگونه بود؟
اینکه تصور بشود صدام با اتکا به اطلاعات بختیار، سلطنتطلبها و افسران عالیرتبه ارتش شاهنشاهی به ایران حمله کرد، درست نیست، صدام دستوپا بسته نبود و از سالها قبل اطلاعات زیادی بهوسیله استخبارات از وضعیت ایران و نیروهای مسلح کشورمان کسب کرده بود.
وقتی که انقلاب اسلامی مردم ایران به پیروزی رسید و ساختار ارتش به هم ریخت، صدام احساس کرد که توان دفاعی ایران نابود شده است و بهراحتی میتواند به اهداف خود دست پیدا کند، از آنجا که بین ایران و آمریکا نیز تنش به وجود آمده بود و آمریکا در ماجرای طبس، حمله نظامی به ایران کرد، صدام دریافت که با چراغ قرمز آمریکاییها برای حمله به ایران مواجه نخواهد شد که اتفاقاً با چراغ سبز هم روبهرو شد.
البته برخی از افراد که به عراق متواری شده بودند و سران کودتای نقاب، سعی کردند اطلاعاتی در اختیار رژیم بعث عراق و صدام قرار بدهند. بختیار اطلاعات بسیاری در اختیار عراقیها قرار داد. او معتقد بود که برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی از هیچ همکاری و تبادل اطلاعاتی نباید دریغ کرد. بختیار از ابتدای سال ۵۹ تا روز آغاز جنگ، هفت بار با مقامات عراقی دیدار و گفتگو کرد.
برنامه پهلویها برای تسخیر کیش
در ادامۀ جنگ آیا پهلویها برنامهای برای همکاری با صدام یا اقدام جدی علیه ایران داشتند و اجرا کردند؟
سال ۱۳۶۵ برنامهریزی شد تا رضا پهلوی فرزند شاه مخلوع ایران با حمایت سیاسی و مالی آمریکاییها و دولتهای خارجی به جزیره کیش بیاید و اعلام پادشاهی کند. مقرر شد کشورهای مصر و اردن که از حامیان رژیم بعث عراق در حمله به ایران بودند نیز جنگندههایی در اختیار پهلویها قرار بدهند و توان هوایی آنان را تأمین کنند. به تمامی نظامیان ارتش شاهنشاهی هم که از ایران متواری شده بودند و در کشورهای مختلف حضور داشتند، فراخوان داده شد تا برای بازگشت به ایران و تسخیر جزیره کیش آماده باشند.
سلطنتطلبها میخواستند در جریان جنگ جزیره کیش را تسخیر کنند، اما رضا پهلوی گفت: اگر شکست خوردیم، من چگونه فرار کنم؟
اما با یک جمله رضا پهلوی تمام آن چیزهایی که رشته کرده بودند، پنبه شد، رضا پهلوی گفت: "اگر به آنجا رفتیم و در جزیره کیش مستقر شدیم، اما آنها حمله کردند و ما شکست خوردیم، من چگونه از آن جزیره فرار کنم؟! "، آن کسانی که در اطراف او جمع شده بودند از این سخن رضا پهلوی تعجب کردند و در تصمیمشان تردید جدی به وجود آمد، همچنین این سؤال در ذهنشان شکل گرفت که اگر او به قدرت برسد، در برابر هر تهدیدی تنها به فکر فرار و حفظ جان خودش است و ارزشی برای حکومت، اطرافیان و نیروهایش قائل نیست؛ بنابراین آن طراحی به سرانجام نرسید و با تردیدی که بین اطرافیانِ رضا پهلوی به وجود آمد و در خودش وجود داشت، هیچ اقدام عملی صورت نگرفت.
منبع : تسنیم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: جنگ تحمیلی سلطنت طلبان نظام جمهوری اسلامی ایران پیروزی انقلاب اسلامی پس از پیروزی انقلاب رژیم بعث عراق غائله کردستان ارتش شاهنشاهی شاپور بختیار سلطنت طلب ها سلطنت طلبان آمریکایی ها وجود آمد جنگ تحمیلی جزیره کیش تجزیه طلب رضا پهلوی گروه ها آغاز جنگ پهلوی ها دولت ها کشور ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۵۷۸۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تحمیل فراقانونی کردن سلطنت در قانون اساسی
اصلاحاتی که محمدرضا شاه پهلوی برای اعمال آنها در قانون اساسی مشروطه دنبال میکرد، بالاخره در دومین ماه از اولین فصل سال ۱۳۳۶ به این قانون دیکته شد. مهمترین تغییر اعمال شده در قانون اساسی مشروطه به این شرح بود «فرامین و احکام برای اجرای قوانین از حقوق پادشاه است، بدون اینکه هرگز اجرای آن قوانین را تعویق یا توقیف نماید. در قوانین راجع به امور مالیه مملکت که از مختصات مجلس شورای ملی است، چنانچه اعلیحضرت پادشاه تجدیدنظر لازم بدانند برای رسیدگی مجدد به مجلس شورای ملی ارجاع مینمایند.»
به گزارش ایسنا، امروز ۹ اردیبهشت شصت و هفتمین سالروز صدور دستور محمدرضا پهلوی برای تشکیل مجلس واحد ملقب به مجلس کنگره در سال ۱۳۳۶ است.
این تغییر در ادامه تغییراتی بود که رضاشاه از طریق محمدعلی فروغی در متمم قانون اساسی مشروطه به وجود آورد تا موقعیت خاندان پهلوی در نظام سیاسی ایران را هم از نظر قانونی و هم از نظر حقوقی محکم کند.
این اقدام چهارمین تغییر در قانون اساسی مشروطه بود که هشتم دی ۱۲۸۵ تصویب شد.
محمدرضا پهلوی در دیدارها و صحبتهای نوروزیاش با رجال سیاسی، نمایندگان مجلس شورای ملی و سنا در سال ۱۳۳۶ از آنان خواست تا زمینه اجرای مصوبات دومین مجلس مؤسسان با ۲۷۵ عضو را که در تاریخ دوم اردیبهشت ۱۳۲۸ تصویب شد به وجود آورند.
بستر فرمان نوروزِ ۱۳۳۶ شاه در مصوبه دوم مهرِ ۱۳۳۴ ایجاد شد. در آن تاریخ کمیته ۱۸ نفرهای توسط دو مجلس شورای ملی و سنا تشکیل شد. مهمترین مصوبات این کمیته موافقت با افزایش دوره نمایندگی مجلس از ۲ به ۴ سال و افزایش تعداد نمایندگان از ۱۳۶ به ۲۰۰ نفر بود.
به دنبال این درخواست، شاه در تاریخ نهم اردیبهشت ۱۳۳۶ فرمان تشکیل مجلس واحد را خطاب به نمایندگان نوزدهمین دوره مجلس شورای ملی و دومین دوره مجلس سنا صادر کرد.
وکلای سرسپرده پهلوی نیز این مجلس را از ۱۷ تا ۲۶ اردیبهشت تشکیل دادند. مصوبات این مجلس شامل دادن حق وتو به شاه برای رد مصوبات مالی مجلس شورای ملی، افزایش تعداد نمایندگان مجلس شورای ملی از ۱۳۶ به ۲۰۰ نماینده و افزایش عمر مجلس شورای ملی از ۲ به ۴ سال بود.
سابقه
پنج سال بعد از پیروزی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ توسط رضا میرپنج و سید ضیاءالدین طباطبایی و انقراض سلسله قاجار اولین مجلس موسسان از تاریخ ۱۵ آذر تا ۲۲ آذر ۱۳۰۴ تشکیل شد و با اصلاح اصول ۳۶، ۳۷ و ۳۸ قانون اساسی و اصل ۴۰ متمم قانون سلطنت قاجار را منحل و رضا پهلوی را پادشاه ایران انتخاب کرد و او نیز دو روز بعد بر تخت پادشاهی نشست.
۲۴ سال بعد از اقدام اولین مجلس موسسان و در چهارمین سال سلطنت محمدرضا پهلوی دومین مجلس موسسان در تاریخ دوم اردیبهشت ۱۳۲۸ تشکیل شد. بر اساس تصمیم این مجلس مجلسی واحد متشکل از نمایندگان مجلس سنا و مجلس شورای ملی یکبار برای همیشه تشکیل میشد تا اصول چهارم، پنجم، ششم و هفتم قانون اساسی مشروطه، تفسیر اصول هفتم و هشتم قانون مشروطه و اصل ۴۹ متمم قانون اساسی مشروطه را مورد تجدید نظر قرار دهد.
اما آنچه موجب شد این اتفاق در آن سال نیفتد، تحولات سیاسی متعددی بود که نه تنها زمینه اقدام برای تغییر در قانون اساسی مشروطه را که شائبه افزایش قدرت شاه را داشت، منتفی کرد بلکه حتی اقدامات مجلس موسسان دوم را نیز زیر سوال میبرد.
یکی از دلایل تأخیر در تشکیل مجلس واحد، تولد جهبه ملی بود. جبهه ملی پس از ائتلاف با گروهها و احزاب متعدد نظیر حزب ایران، حزب زحمتکشان، حزب ملت ایران و جامعه مجاهدین اسلام به رهبری دکتر محمد مصدق در سال ۱۳۲۸ تشکیل شد. این تشکل سیاسی موفق شد در انتخابات مجلس شانزدهم شورای ملی با قدرت بسیار شرکت و ۸ نفر از اعضایش را راهی این مجلس کند.
مصدق، حائریزاده، مکی، نریمان و شایگان از تهران، بقایی از کرمان، اللهیار صالح و عبدالقدیر آزاد نیز از کاشان و سبزوار به مجلس شانزدهم راه یافتند.
در اقلیت بودن نمایندگان این تشکل سیاسی در بین بیش از ۱۳۰ نماینده این مجلس در ظاهر اهمیتی نداشت اما به دلیل دفاع آنان از حق آزادی نفت و گاز مردم از استثمار پادشاهی انگلستان، با پشتیبانی مردم ناراضی ایران روبرو شدند. آنان علاوه بر مجلس شانزدهم، شاه و کل نظام تصمیمگیری کشور را تحت تأثیر اقدامات و مصوبات مجلس قرار دهند.
مصدق آشکارا با انتقاد از مجلس مؤسسان فرمایشیِ سال ۱۳۲۸ و اعتراض به تغییر قانون اساسی، اجرا کردن آنچه مجلس موسسان دوم به مجلس شورای ملی محول کرده بود را مورد انتقاد قرار داد.
او به کمک سایر دوستانش در مجلس شورای ملی، محمدرضا شاه را مورد انتقاد قرار داد و از هر اقدامی که در مغایرت با قانون اساسی مشروطه بود برحذر داشت. دکتر مصدق سرانجام در ۲۳ خرداد ۱۳۲۸ در قالب طرحی به مجلس شانزدهم خواستار ملغی شدن تصمیمات مجلس مؤسسان اول شد. این طرح مورد موافقت مجلس قرار نگرفت اما پیگیریهای بیوقفه او مانع شکلگیری هر نوع بحثی در مجلس برای تجدیدنظر در قانون اساسی مشروطه با هدف اختیارات محمدرضاشاه شد.
دلیل دوم به تعویق افتادن تجدیدنظر در قانون اساسی مشروطه، مربوط به نهضت ملی شدن صنعت نفت بود که سبب اقتدار ملیون در ساختار قدرت سیاسی آن دوره شد.
در پی تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹، انگلیسیها برای جبران ضرر و زیان اقتصادی و سیاسی خود با سید ضیاءالدین طباطبایی دستنشانده صاحبنفوذ خود در دربار و رسانههای ایران توافق کردند تا به عنوان نخستوزیر به مجلس شانزدهم معرفی شود، اما محمدرضاشاه در برابر کار انجام شده قرار گرفت.
جمعی از نمایندگان مجلس شانزدهم در پیشنهادی خواستار معرفی دکتر محمد مصدق از سوی شاه به مجلس شورای ملی به عنوان نخستوزیر شدند. دلیل این کار، اجرای قانون ملی شدن صنعت و قانون خلع ید انگلستان از چاههای نفت و گاز ایران بود که به تصویب این مجلس رسیده بود.
شاه فرمان نخستوزیری دکتر مصدق را امضا کرد و او نیز به پشتوانه مردم در محاکم بینالمللی دفاعیات مستدل و منطقی در برابر دعاوی انگلستان راجع به خلع ید از شرکت نفت انجام داد. با این حال سیاستمداران مکار انگلیسی با همکاری آمریکاییها ابتدا نقشه ترور دکتر مصدق را کشیدند و بعد از شکست در پیاده کردن آن طرح کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به اجرا گذاشتند و با چراغ سبز محمدرضا شاه و همراهی جمعی از فرماندهان بازنشسته ارتش پهلوی و شعبان بیمخ و اوباش تهران موفق به ساقط کردن دولت او شدند.
بعد از پیروزی تیمسار فضلالله زاهدی رهبر کودتاگران و عوامل دستنشانده انگلیس در ایران، قدرت شاه به تدریج تثبیت شد. اولین نشانههای اقتدار شاه جوان، برکناری تیمسار فضلالله زاهدی از نخستوزیری بود. محمدرضا شاه به هیچ وجه تحمل نخستوزیران مقتدر را نداشت و تمام تلاشش را کرد تا بر ترکیب مجالس شورای ملی و دولتهای برآمده از آنها سلطه داشته باشد. در پی این تفکر شاه سنت اخذ رأی اعتماد دولت از مجلس قبل از معرفی رسمی نخستوزیر به مجالس شورای ملی به تدریج منسوخ شد و شاه نخستوزیرانش را بدون مشورت با مجلس شورای ملی، عزل و نصب کرد. او همچنین با اعمال نظر از طریق وزارت کشور مانع از ورود نمایندگان قدرتمند و غیر مستقل به مجلس شورای ملی شد.
از این زمان به بعد محمدرضا شاه با انتصاب نخستوزیران وابسته و مطیع دربار، نفوذ خود در دولت و مجلس را بیش از پیش تقویت کرد. او با انتصاب منوچهر اقبال به عنوان نخستوزیر استارت سلطنت مطلقهاش را کلید زد. اقبال نیز در تحکیم جایگاه سیاسی شاه در ساختار قدرت ایران سهم قابل توجهی ایفا کرد. اقبال با فراهم کردن بستر تشکیل مجلس واحد (کنگره) اصلاحات مورد نظر شاه را در قانون اساسی به وجود آورد.
زایش مجلس واحد
محافل سیاسی از نوروز ۱۳۳۶ بحث روز خود را به سخنان نوروزی شاه و دیدارهایش با نمایندگان مجلس شورای ملی و مجلس سنا اختصاص دادند.
شاه در پیام نوروزیاش گفت: «انشاءالله در سال جدید کنگره مجلسین تشکیل میشود.» سرانجام محمدرضا شاه که اشتیاق زیادی برای تشکیل مجلس واحد داشت، در نهم اردیبهشت ۱۳۳۶ فرمان تشکیل مجلس واحد را به این شرح صادر کرد «با تأییدات خداوند متعال، ما محمدرضا پهلوی شاهنشاه ایران، نظر به مدلول اصل الحاقی به متمم قانون اساسی مصوب مجلس مؤسسان ۱۳۲۸ که تشکیل مجلس واحد را برای یک بار لازم دانسته، بنا به پیشنهاد جناب آقای دکتر منوچهر اقبال، نخستوزیر، امر و مقرر میداریم که وزارت کشور در تهیه مقدمات تشکیل مجلس واحد (کنگره) اقدام نماید.»
تشکیل مجلس واحد بنا به پیشنهاد منوچهر اقبال علاوه بر دربرگیری دستور شاه به انتخابات نوزدهمین دوره مجلس شورای ملی نیز تعمیم یافت. طبق اعلام دولت اقبال تصمیمات اتخاذ شده توسط مجلس واحد در بخشهایی که مربوط به نظام قانونگذاری کشور بود، میتوانست شامل نوزدهمین دوره مجلس هم بشود.
مجلس واحد سرانجام در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۳۳۶ افتتاح شد و در همان روز، اولین جلسه مجلس واحد به ریاست محسن صدر رییس وقت دومین دوره مجلس سنا در محل ساختمان مجلس شورای ملی تشکیل شد.
به پیشنهاد رئیس و تصویب مجلس واحد، دو نفر از منشیهای مجلس سنا و دو نفر از منشیهای مجلس شورای ملی که دارای رأی بیشتری بودند به سمت منشی مجلس واحد انتخاب شدند بدین ترتیب ابراهیم نبیل سمیعی، محمد حجازی، عبدالله سعیدی، علیاکبر جلیلوند رضایی به هیات رییسه مجلس واحد وارد شدند.
در همان جلسه پس از انتخاب هیئت رئیسه، منوچهر اقبال با تبیین سابقه تشکیل مجلس واحد گفت: «اینک که با تأییدات خداوند لایزال و به فرمان مطاع مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه مجلس واحد نسبت به تجدیدنظر در اصول مذکور در ماده الحاقی اقدام فرماید.»
پس از قرائت شش اصل فوقالذکر بنا به پیشنهاد رئیس مجلس، کمیسیونی ۲۴ نفره مرکب از ۱۲ نماینده مجلس شورای ملی و ۱۲ نماینده مجلس سنا ماموریت یافت تا در اصول مد نظر تجدید نظر کرده و پیشنهادتش را به صحن مجلس واحد تقدیم کند.
۱۲ نماینده مجلس سنا عبارت بودند از دکتر سجادی، دکتر امیر اعلم، عباس مسعودی، شمس ملکآرا، ناصری، گلشائیان، حبیبالله آموزگار، جواد بوشهری، نظام مافی، ایلخان ظفر و محمد حجازی و ۱۲ نماینده مجلس شورای ملی عبارت بودند از اردلان، اسکندری، عماد تربتی، دولتآبادی، دکتر شاهکار، محمدعلی مسعودی، افخمی، دکتر عمید، رستم امیر بختیار، دکتر بینا، مشایخی و سراج حجازی.
این کمیسیون در پنج جلسه مواد مدنظر شاه را مورد بررسی قرار داد و پیشنهاداتش را برای هیات رییسه مجلس واحد فرستاد.
گزارش کمیسیون منتخب مجلس در پنجشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۳۶ در دومین جلسه مجلس واحد با حضور اقبال نخستوزیر دکتر فتحالله جلالی وزیر کشور و ناصر ذوالفقاری معاون پارلمانی نخستوزیر مطرح شد و پس از چهار ساعت بحث و بررسی، اصول چهار، پنج، شش و هفت قانون اساسی و همچنین اصل ۴۹ متمم قانون اساسی اصلاح شد. اصل هشتم قانون اساسی مشروطه نیز بدون تغییر ماند.
نظر نهایی دولتمردان نیز به پیوست لایحه به هیات رییسه مجلس واحد فرستاد شد. لایحه نهایی در همین جلسه در دستور کار صحن علنی مجلس قرار گرفت و نمایندگان مجلس واحد بدون هر گونه بحث جدی پیرامون تغییرات اعمال شده، رایشان در ورقه نوشته و به صورت آرا انداختند. براساس رایگیری انجام شده از ۱۲۷ نماینده حاضر در جلسه ۱۲۴ نفر رای موافق، دو نفر رای ممتنع و یک نفر رأی مخالف دادند.
رییس مجلسِ واحد پس از رایگیری در جملات کوتاهی گفت: «از مذاکرات و از آرای این مجلس واحد استنباط میشود که هیچگونه اختلافی و نظر مخالفی نیست و هم مجلسین که الان مجلس واحد است، با نظر دولت و اراده اعلیحضرت همایونی موافق است بسیار جای تشکر است و امیدواریم همیشه به فضل خدای تعالی این اتحاد و اتفاق و یگانگی و وحدتنظر برقرار باشد.»
سید محسن صدرسیدمحسن صدر رییس مجلس واحد در سومین نشست این جلسه که در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۳۶ برگزاری شد، ختم جلسات کنگره را اعلام کرد.
به این ترتیب قانون اساسی مشروطه برای دومین بار دستخوش تغییرات مدنظر پهلویها قرار گرفت و موجب تحکیم و توسعه اقتدار و اختیارات شاه شد.
رییس مجلس واحد در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۳۳۶ قانون جدید را به دولت ابلاغ کرد و محمدرضا شاه نیز در تاریخ ۳۰ اردیبهشت طی فرمانی آن را تائید و دستور اجرای آن را صادر کرد.
متن دستور شاه به این شرح بود: «با تأییدات خداوند متعال ما پهلوی شاهنشاه ایران، نظر به علاقه که به تحکیم و تکمیل اصول مشروطیت و حسن اجرای قوانین داریم در این موقع که مجلس واحد کنگره مطابق نظریات مجلس مؤسسان تشکیل گردید، و در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۳۳۶، تصمیمات اصلاحی نسبت به اصول چهار، پنج، شش، هفت، هشت و چهل و نه متمم قانون اساسی اتخاذ نمودهاند، به موجب این فرمان تصمیمات مجلس واحد کنگره را نسبت به اصول مزبور فوق، تأیید و تنفیذ نموده و مقرر میداریم به طوری که در اصول نام برده شرح داده شده است هیئت دولت مأمور اجرای آن میباشد.»
جزییات تغییرات
اصل چهارم سابق: عده انتخاب شوندگان به موجب انتخابنامه علیحده از برای تهران و ایالات فعلا ۱۶۲ نفر معین شده است و بر حسب ضرورت عدهی مزبور تزاید تواند یافت الی ۲۰۰ نفر.
اصل چهارم اصلاح شده: عده نمایندگان مجلس شورای ملی برای پایتخت و شهرستانها ۲۰۰ نفر خواهد بود و پس از هر ۱۰ سال در صورت ازدیاد جمعیت کشور در هر حوزه انتخابیه طبق آمار رسمی به نسبت هر ۱۰۰ هزار نفر، یک نفر اضافه خواهد شد. حوزهبندی به موجب قانون علیحده به عمل خواهد آمد.
اصل پنجم سابق: منتخبین از برای دو سال تمام انتخاب میشوند و ابتدای این مدت از روزی است که منتخبین ولایات تماما در تهران حاضر خواهند شد. پس از انقضای مدت دو سال باید نمایندگان مجددا انتخاب شوند و مردم مختارند هر یک از منتخبین سابق را که بخواهند و از آنها راضی باشند، دوباره انتخاب کنند.
اصل پنجم اصلاح شده: دوره نمایندگی مجلس شورای ملی چهار سال تمام است و شامل دوره نوزدهم نیز میباشد. قبل از انقضای مدت باید انتخابات طبق قانون، تجدید شود. ابتدای هر دوره از تاریخ تصویب اعتبارنامه بیش از نصف نمایندگان خواهد بود. تجدید انتخابات نمایندگان سابق بلامانع است.
اصل ششم سابق: منتخبین تهران لدیالحضور حق انعقاد مجلس را داشته، مشغول مباحثه و مذاکره میشوند. رأی ایشان در مدت غیبت منتخبین ولایات به اکثریت، مناط اعتبار و اجرا است.
اصل ششم اصلاح شده: پس از آنکه دو ثلث نمایندگان مجلس شورای ملی در پایتخت حاضر شدند، مجلس منعقد میشود.
اصل هفتم سابق: در موقع شروع به مذاکرات باید اقلا دو ثلث از اعضای مجلس حاضر باشند و هنگام تحصیل رأی سه ربع از اعضا، باید حاضر بوده و اکثریت آرا وقتی حاصل میشود که بیش از نصف حضار مجلس رأی بدهند.
اصل هفتم اصلاح شده: مجلس میتواند با هر عدهای که در جلسه حاضر باشد، مذاکرات را شروع نماید. لکن برای اخذ رأی، حضور بیش از نصف نمایندگان حاضر در مرکز لازم است و اکثریت آرا وقتی حاصل میشود که بیش از نصف حاضر در جلسه به رد یا قبول موضوع رأی بدهند.
اصل هشتم که بدون تغییر باقی ماند: مدت تعطیل و زمان اشتغال مجلس شورای ملی بر طبق نظامنامه داخلی مجلس به تشخیص خود مجلس است و پس از تعطیل تابستان باید مجلس از چهاردهم میزان که مطابق جشن افتتاح اول مجلس است مفتوح و مشغول کار شود.
اصل چهل و نه سابق متمم قانون اساسی: صدور فرامین و احکام برای اجرای قوانین از حقوق پادشاه است، بدون اینکه هرگز اجرای آن قوانین را تعویق یا توقیف نماید.
اصل چهل و نه اصلاح شده متمم قانون اساسی: صدور فرامین و احکام برای اجرای قوانین از حقوق پادشاه است، بدون اینکه هرگز اجرای آن قوانین را تعویق یا توقیف نماید. در قوانین راجع به امور مالیه مملکت که از مختصات مجلس شورای ملی است، چنانچه اعلیحضرت پادشاه تجدیدنظر لازم بدانند برای رسیدگی مجدد به مجلس شورای ملی ارجاع مینمایند.
در صورتی که مجلس شورای ملی به اکثریت سه ربع از حاضرین در مرکز، نظر سابق مجلس را تأیید نمود اعلیحضرت شاهنشاه قانون را توشیح خواهد فرمود.
منابع:
فرهنگ قهرمانی، عطاءالله؛ قانون اساسی اصلاحات و سیر تکامل آن، بیجا، بینا، ۱۳۵۶، چاپ اول، ص ۷۱
آبراهامیان، یرواند؛ ایران بین دو انقلاب، ترجمهی احمد گل محمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران، نی، ۱۳۷۷، چاپ دوم، ص ۳۲۲
جعفری ندوشن، علیاکبر؛ و زارعی محمودآبادی، حسن؛ تجدیدنظرهای چندگانه در قانون اساسی مشروطه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۲، چاپ اول، ص ۱۶۱
رک. مروارید، یونس؛ از مشروطه تا جمهوری نگاهی به ادوار مجالس قانونگذار در دوران مشروطیت، تهران، اوحدی، ۱۳۷۷، چاپ اول، جلد سوم، صص ۲۴۵-۳۴۵ و مروار، محمد؛ مجلس شورای ملی دوره بیستویکم تا بیستوچهارم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶، چاپ اول، صص ۱۴۰- ۱۳۵
انتهای پیام